روان پرستاری

مشکلات بیماران روان و مراقبتهای پرستاری

روان پرستاری

مشکلات بیماران روان و مراقبتهای پرستاری

دوستان عزیزم.فایل زیر پرسشنامه استاندارد افسردگی بک به صورت pdf می باشد.با انجام این تست می توانید بفهمید که ایا افسرده هستید یا خیر

جوابی که به دست می اید در 99% موراد درست است

دریافت

  • ارزو محسنی
  • ارزو محسنی

شناخت بیماری افسردگی اساسی (علائم و شیوهٔ درمان)


شناخت بیماری افسردگی اساسی (علائم و شیوهٔ درمان)خصوصیت‌های بالینی دوره‌های افسردگی
- اختلال در خواب که شامل اختلال در شورع خواب و اختلال در ریتم‌های شبانه‌روزی خواب و بیدار شدن‌های مکرر است.
- شایع‌ترین علامت در افسردگی، کندی روانی و حرکتی است که به‌صورت گره کردن انگشتان، کندن مو، خمیدگی قامت و نگاه خیره به پائین است. خلق افسرده و از دست دادن علاقه و لذت از علائم کلیدی افسردگی هستند، بینش بیمار افسرده به بیماری خود افراطی است و قانع کردن او به اینکه بهبود می‌یابد، مشکل است.
- از علائم دیگر، احساس غم، یأس، پوچی، بی‌ارزشی و کاهش انرژی در ۹۷ درصد موارد است.
- بی‌اشتهائی، کاهش وزن، اختلال قاعدگی، کاهش میل و عملکرد جنسی، اضطراب، شکایت‌های جسمی (مثل سردرد و یبوست) و اشکال در تمرکز در ۹۴ درصد موارد، افکار تکرار شوندهٔ مرگ (نه به‌صورت ترس از مرگ) در ۹۰ درصد موارد.
- افزایش اشتهاء، افزایش وزن و پرخوابی در ۲۳ درصد موارد، اختلال در عملکرد اجتماعی و شغلی در ۵۰ درصد موارد.
افسردگی در بچه‌ها و نوجوانان
این نوع افسردگی، خود را به‌صورت ترس از مدرسه، وابستگی شدید به والدین، کاهش پیشرفت تحصیلی، رفتار ضد اجتماعی و فرار از مدرسه نشان می‌دهد.
افسردگی پس از زایمان
این افسردگی با فاصله‌ای کوتاه پس از زایمان (اغلب ۳۰ روز اول) شروع می‌شود و علائم آن بی‌خوابی شدید، بی‌ثباتی خلقی و احساس خستگی است.
افسردگی فصلی
در زمستان و پائیز شایع است و در بهار و تابستان از بین می‌رود.
اختلال افسرده خوئی
این اختلال که خفیف‌تر از افسردگی است، در زن‌ها شایع‌تر و مزمن‌تر است. شروع تدریجی دارد و در کسانی که تحت استرس مزمن یا فقدان‌های حاد و داغدیدگی بوده‌اند شایع‌تر است.
نکتهٔ مهم:
دقت کنید که یک دورهٔ افسردگی، بدون درمان حدود ۱۰ ماه و با درمان حدود ۳ ماه طول می‌کشد.
درمان بیماری‌های روانی
این درمان شامل ۳ نوع است:
- درمان داروئی
- درمان روانشناختی
- درمان در محیط خانواده
در افسردگی‌های حاد هر ۳ نوع درمان لازم و ضروری است. در موارد عادی و خفیف‌تر درمان نوع دوم و سوم در کنار هم می‌تواند بر بهبود بیمار کمک کنند.
حال با توجه به گفته‌های گذشتهٔ ما بریا هر ۳ سطح پیشگیری خود راه‌های درمانی را پیشنهاد می‌کنیم.
الف- پیشگیری سطح اول
این مرحله مختص انسان سالم و فاقد علائم افسردگی است. با توجه به مطالعهٔ مطالب بالا اگر جزو این گروه هستید، برای شما پیشنهادهائی جهت جلوگیری از ابتلاء به افسردگی داریم.
راه‌های پیشگیری
- از تفکر همه‌چیز یا هیچ‌چیز بپرهیزید:

مبتلایان به این طرز تفکر همه چیز را سیاه یا سفید می‌بینند. مبتلایان به این تفکر از هر اشتباه و هر کار ناحقی می‌هراسند زیرا با جزئی‌ترین خطائی که از آنها سر بزند، خود را یک پاک‌باختهٔ نالایق تلقی می‌کنند اما این ارزیابی واقع‌بینانه نیست. هیچ‌کس صددرصد کامل نیست. همه عیب‌های زیادی دارند. اگر بخواهید همه‌چیز را مطلق بدانید و به‌طور دائم از باید و نباید استفاده کنید، آمادهٔ افسرده شدن هستید. چرا که اگر کاری را خوب انجام ندهید، خود را سرزنش می‌کنید و سرزنش اولین اصول افسردگی است.
- تعمیم مبالغه‌آمیز نکنید:
حادثه‌های منفی را به حساب شکست همیشگی نگذارید. برای مثال در حین رانندگی پرنده‌ای به شیشهٔ اتومبیل برخورد می‌کند. راننده به خود می‌گوید: لعنت به این شانس من! همهٔ پرنده‌ها باید به شیشهٔ اتومبیل من بخورند؟ این در حالی است که در طول ۲۰ سال رانندگی این اولین‌بار است که پرنده به اتومبیل او خورده است.
- فیلتر ذهنی را بردارید:
فیلتر ذهنی یعنی در برخورد با موارد منفی، آن را چنان در ذهن بزرگ می‌کنید که انگار هرچه هست منفی است. برای مثال زنی که می‌بیند دوستش با همسرش دعوا کرده، می‌گوید: ”تمام مردها ظالم و غیرقابل تحمل هستند.“
- نتیجه‌گیری شتاب‌زده نکنید:
این مسئله یعنی پیش‌گوئی، یعنی بگوئید من هرچه در ذهن دیگران می‌گذرد را قبل از اینکه بگویند، درک می‌کنم. برای مثال همسر شما می‌خواهد دربارهٔ مسئله‌ای با شما صحبت کند، عصبانی می‌شود و شما در جواب می‌گوئید من که می‌دانم تو از چه دلگیر هستی. این کلمه ”من که می‌دانم“ یا کلمه‌های معادل این که هنوز ذهنش را باز نکرده، من می‌دانم چه می‌خواهد بگوید و امثال آن پیشگوئی یا نتیجه‌گیری شتاب‌زده هستند، به‌طور جدی از چنین رفتاری دست بردارید، چون پیامد بلندمدت آن افسردگی خواهد بود.
- شخصی‌سازی نکنید:
شخصی‌سازی یعنی بدون هیچ دلیل و منطقی، حوادث ناخوشایند را به خود نسبت دهید. برای مثال بگوئید: ”همه‌چیز تقصیر من است، هر اتفاقی که برای خانواده‌ام می‌افتد به خاطر بی‌لیاقتی من است.“
ب- پیشگیری سطح دوم
در این مرحله ما با فرد بیمار مبتلا به افسردگی خفیف مواجه هستیم که در صورت رسیدگی به بیماری خود خیلی سریع درمان می‌شود.
اگر شما در این مرحله هستید، برایتان پیشنهادهائی داریم:
- به‌طور حتم به یک روانشناس مراجعه کنید. به‌طور مسلم او می‌تواند به شما کمک شایانی بکند و درمان شما را سرعت بخشد.
- جهت بهبود حال خود صددرصد اراده کنید و هیچ‌گاه مشکل خود را غیرقابل حل و خطرناک نبینید.
- با اعضاء خانوادهٔ خود راجع‌به مشکل‌هاو بیماری خود بسیار حرف بزنید.
- زیاد پیاده‌روی کنید. رژیم غذائی خود را تغییر دهید. خواب خود را تنظیم کنید. از خوابیدن در طول روز بپرهیزید و خود را برای خواب شب آماده و خسته کنید.
ج- پیشگیری سطح سوم
در این مرحله ما بیمار افسرده‌ای را داریم که بیماری او حاد است. گفته‌های این بخش ما بیشتر به خانوادهٔ این بیماران برمی‌گردد که با این بیمار چگونه رفتار کنند که بیماری او دوباره برنگردد.
- در سطح سوم پیشگیری، ما هم به دارو و درمانی نیاز داریم، هم به اصول روانشناختی و هم به کمک خانوادهٔ بیمار.
- خانوادهٔ بیمار توجه کنند که داروهای او را به دقت و سر وقت به او بدهند.
- خانواده با بیمار وقت صرف کنند و این ممکن است فقط به معنای نشستن کنار او باشد. حضور شما به بیمار کمک می‌کند خود را ارزشمند بداند.
- از طریق رفتارهای کلامی به او بفهمانید، برای شما ارزشمند است. این را بارها و بارها به او بگوئید.
- شیوه‌های قاطع بودن را به بیمار بیاموزید.
- با او به پیاده‌روی طولانی بروید.
- به بیمار یک سری نقش‌های اجتماعی بدهید.
- او را به یک مرکز ورزشی ببرید و در کلاس‌های مختلف شرکت دهید.
- در رابطه با اعتقادهای بیمار با او مشاجره نکنید و سعی در رد گفته‌های او به‌طور مستقیم نکنید.
- به او اجازه ندهید در طول روز بخوابد تا شب خواب بهتری داشته باشد.
- خوردنی و آشامیدنی حاوی کافئین مثل چای، قهوه، کولا و ... را کمتر به بیمار بدهید.
- رژیم غذائی او را کنترل کنید. دائم او را مشغول کاری کنید. با او همدلی کنید. نه هم‌دردی. هرگز گفته‌های او را مستقیم نپذیرید، این یعنی اینکه حرف‌های او را نسبت به سختی زندگی، بدی دنیا و امثال آن تأیید کنید، آن را به‌طور مستقیم رد نکنید بلکه به‌طور غیرمستقیم نظر مثبت خود را نسبت به مسائل مطرح کنید و از او بخواهید به گفته‌های شما هم فکر کند.
در آخر به این اصل تأکید می‌کنیم که اگر کوچکترین علامت افسردگی در خود مشاهده کردید، به‌طور حتم به روانشناس مراجعه کنید. او برای شما بهترین کمک است
  • ارزو محسنی

  • ارزو محسنی

*عوامل ژنتیکى

 

ثابت شده است که در بعضى از اقوام و خانواده‌ها افسردگى شایعتر بوده ولى وجود یک فرد افسرده در یک خانواده لزوماً دلیل بر وقوع این امر در بقیه اعضاء خانواده نمی‌باشد.اما هرچه درجه خویشاوندى نزدیکتر باشد، به همان نسبتآسیب‌پذیرى براى افسردگى بیشتر می‌شود.

 

 

 

*عوامل بیولوژیکى

 

تغییرات زیستى متعددى در مغز افراد روى می‌دهد. این تغییرات شامل تغییر در ارتباطات عصبى سیستم غدد درون‌ریز و هورمونها، تغییر در سیستم انتقال‌دهنده‌هاى شیمیایى و تغییر در فعالیتهاى الکتریکى مغز است.

 

 

 

*عوامل محیطى (روانى – اجتماعی)

 

فاکتورهاى استرس‌زاى اجتماعى و روانى به‌عنوان ریسک فاکتورهاى بروز افسردگى شناخته می‌شوند.

استرس در فرم فقدان یکى از اقوام نزدیک مثل پدر و مادر و دوستان به‌عنوان ماشه‌اى براى بروز افسردگى در افراد آسیب‌پذیر، به‌شمار می‌رود. به‌طور کلى تحقیقات ژنتیک ثابت کرده است که عوامل استرس‌زاى محیطى فرصت بروز آسیب‌پذیرى یک ژن بخصوص را افزایش داده و آنها را به سوى یک بیمارى پیشرفته افسردگى هدایت می‌کند.

با این حال در برخى از افراد این افسردگى بدون عوامل استرس‌زاى محیطى به‌وجود می‌آید. تحقیقات دیگرى در این زمینه مشخص کرده است که عوامل استرس‌زا در قالب ایزوله بودن در اجتماع و یا محرومیت دوران کودکى منجر به تغییرات پایدار در فعالیت مغز شده و باعث افزایش حساسیت نسبت به بروز علائم افسردگى می‌شود.

٭ رویدادهاى زندگى و استرسهاى محیطى
استرسها و موقعیتهاى زندگى می‌توانند نقش اولیه را در ایجاد افسردگى داشته باشند، هر چند که در این مورد اختلاف‌نظر بین دانشمندان وجود دارد.

عده‌اى معتقدند که سوگ و از دست دادن عزیزى می‌تواند منجر به افسردگى گردد. مطالعات نشان داده است که مرگ همسر بیشترین نقش را به عهده دارد. همچنین به دنیا آوردن فرزند، بازنشستگى، یائسگى و استرسهاى عمده دیگر می‌توانند در ایجاد افسردگى نقش عمده داشته باشند.

٭ عوامل شخصیتى
همه افراد با تیپها و خصوصیتهاى شخصیتى مختلف ممکن است دچار افسردگى گردند، اما افرادى با انواع شخصیتى وسواس، و شخصیت نمایشى بیشتر ممکن است دچار افسردگى گردند.

٭ عوامل یاد گرفته شده
بر اساس این عامل ارتباطات اجتماعى ناخوشایند که منجر به ارزیابى منفى فرد از خود می‌شود باعث ایجاد افسردگى است. زیرا این افراد با توجه به خصوصیات خاص خود نمی‌توانند محبت، همدردى و ارتباط عاطفى لازم را از دیگران به دست آورند.

بنابراین این افراد هم در مورد خودشان ارزیابى منفى داشته و هم دیگران را صادق نمی‌دانند و به‌تدریج آزرده و ناکام شده و افسردگى در آنان پدید می‌آید.

٭ تفکر منفى
افرادى که داراى افکار منفى در مورد خود، زندگى و آینده هستند، دچار افسردگى می‌گردند. این افراد به جنبه منفى هر چیزى فکر می‌کنند و به نقایص خود خیلى توجه نموده و بطور مداوم خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند. نکته مهم اینکه این افراد هر نوع اطلاعات را سوء تعبیر می‌کنند.

 

 

 

*مصرف داروها

 

٭ بعضى از داروها مثل داروهایى که در تنظیم فشار خون بالا مصرف می‌شوند و داروهاى خواب آور باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شوند.

٭ کمبود مواد غذایى مثل کمبود اسید فولیک و بعضى ویتامینها مثل ب١٢ باعث کاهش اثرات داروهاى ضداضطراب شده و درمان را با مشکل روبرو می‌کند. برای کسب اطلاعات بیشتر، می‌توانید مقاله «آیا مصرف ویتامین به در مان افسردگی کمک می‌کند؟»
٭ اعتیاد به بعضى از داروها، مواد مخدر و یا الکل باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شود.

 

 

 

 

عوامل زیر خطر بازگشت افسردگی را افزایش می دهند:

 اگر نخستین افسردگی پیش از بیست سالگی رخ داده باشد و سابقه خانوادگی موجود باشد.

اگرنخستین افسردگی شدید باشد و دیر به درمان اقدام شده باشد.

اگر بیماری روانی دیگری نیز وجود داشته باشد.

اگر فرد نسبت به استرس ها یا دیگر عوامل اجتماعی آسیب پذیرتر باشد.

اگر فرد از افسردگی قبلی کاملاً بهبود نیافته باشد.

اگر افسردگی در اواخر عمر رخ داده باشد
  • ارزو محسنی

افسردگی فصلی چیز عجیبی است.عده ای ممکن است نسبت به نو رخورشید حساس باشند و افزایش نور را نمی توانند تحمل کنند.این افراد حتی در خانه خود نیز شبها حداقل چراغ را روشن می کنند و یا از چراغهایی با نور کم استفاده می کنند.افزایش نور خورشید باعث افسردگی انان می گردد.این افراد در طول تابستان دچار رخوت و  سستی هستند.از خانه بیرون نمی روند مگر مجبور باشند. اغلب شب کار هستند...با شروع بهار افسردگیشان شروع شده و با گرم تر شدن هوا کم کم اوج می گیرد در تیرماه به حداکثر خود می رسد و رفته رفته تا شهریور کم می شود.در پاییز و زمستان بسیار سر حال هستند.پر انرژی و پرجنب و جوش.زندگی در مکانهایی که حداکثر زمستان و ماه های کم نور را دارد برای انها مناسب است.ممکن است نیاز به دارو درمانی پیدا کنند.

........................................................................................................................................................................................

عده ای دیگر کاملا برعکس هستند.با شروع شهریور افسردگی انان شروع شده و هرچه به پاییز نزدیک تر می شویم افسردگی بیشتر شده و در زمستان به اوج خود می رسد.انها در تابستان شاد و پر انرژی هستند.معمولا روز کارند.در خانه خود چراغهای زیادی روشن می کنند.مکانهای پر نور را دوست دارند.ودر زمستان.بی حوصله و کند می شوند.تمایل به خروج از خانه ندارند.اکثر اوقات خود را کنار بخاری و در حالت چرت زدن می گذرانند.نور درمانی می تواند به انها کمک کند.

شما در کدام دسته قرار می گیرید؟

  • ارزو محسنی

دخترک کنار پنجره ایستاده بود.گل رز زیبایی در کنار موهایش خودنمایی می کرد.سرشار از زندگی.بیرون پرندگان در حال اواز خواندن بودند.درختان سرسبز و با شکوفه های زیبا اذین شده بودند.خورشید طلایی می تاپید.ناگهان صدای در بلند شد!تق.تق.تق....دخترک گفت؟کیست؟کسی از پشت در ندا داد،من هستم شاهزاده قلب تو.امده ام تا تورا در اغوش گیرم.

دخترک در  را باز کرد.مرد بلند قدی با چهره رنگ پریده داخل شد و به ارامی دخترک را در اغوش گرفت.تن دخترک یخ زد..گل رز کنار مویش پژمرد.ابرها اسمان را پوشاندند.برف شروع به باریدن کرد.برگهای درختان زرد شدند.شکوفه ها از درختان فرو ریختند.اری سرما حاکم شده یود.......

  • ارزو محسنی
  • ارزو محسنی

افسردگی چیست؟ علایم و دلایل افسردگی

افسردگی یک بیماری روانی‌ست که باعث احساس غم و ناراحتی مداوم و از دست‌دادن علاقه می‌شود. اکثر افراد بعضی از مواقع احساس نارحتی، افسردگی و غم می‌نمایند، احساس افسرده و غمگین بودن واکنشی طبیعی بدن به مشکلات زندگی و از دست‌دادن چیزها و کسانی که به آنها علاقه داریم، می‌‌باشد. اما زمانیکه این احساس غم و اندوه شدید، بی‌امیدی، بی‌چارگی و بی‌ارزشی بیشتر از چند روز یا چند هفته طول بکشد، شما دچار بیماری افسردگی شده‌اید.


بیماری افسردگی بر طرز فکر، احساس و رفتار شما تاثیر می‌گذارد. افسردگی می‌تواند، باعث ابتلای به انواع بیماری‌های جسمی و روانی شود. افراد افسرده ممکن‌است در انجام وظایف روزانه ناتوان بوده و حتی احساس کنند، زندگی ارزش زندگی کردن ندارد. برخلاف تصور افراد افسردگی فقط یک ضعف و ناتوانی نیست و نمی‌توان آنرا به سادگی نادیده گرفت، بلکه یک بیماری مزمن مانند دیابت، فشارخون و … است که باید برای درمان آن اقدام کرد. اکثرافراد مبتلا به بیماری افسردگی بعد از مصرف دارو، جلسات مشاوره و یا سایر اشکال درمان، بهبود می‌یابند.

علایم بیماری افسردگی

برطبق انستیتوی ملی سلامت روانی آمریکا، افرادیکه درچار اختلال افسردگی هستند، علایم و نشانه‌های یکسانی ندارند. بعضی از علایم معمول و متداول افسردگی شامل:

  • مشکل در تمرکز، یادآوری جزئیات و تصمیم‌گیری
  • خستگی و کاهش انرژی
  • احساس گناه، بی‌ارزشی و یا درماندگی
  • بدون امید به آینده و بدبینی
  • بیخوابی، بیدار شدن صبح زود و یا خواب زیاد
  • بیقراری و نا‌آرامی
  • ازدست دادن علاقه به فعالیت‌های لذت بخش، شامل رابطه جنسی و …
  • از دست دادن لذت به زندگی
  • پرخوری عصبی و یا کاهش اشتها
  • سردرد، گرفتگی عضلات و یا مشکلات گوارشی
  • کاهش میل جنسی
  • گریه کردن بدون هیچ دلیل خاصی

علایم معمول افسردگی در کودکان و نوجوانان ممکن است کمی با علایم بزرگسالان متفاوت باشد، نشانه‌های افسردگی در کودکان و نوجوانان می‌تواند، شامل:

  • در کودکان نشانه‌های افسردگی شامل، ناراحتی، بیقراری، نگرانی و ناامیدی باشد.
  • نشانه‌های افسردگی در نوجوانان شامل، اضطراب، عصبانیت و دوری از اجتماع باشد.
  • تغییر در طرز تفکر و برنامه خواب هم یکی دیگر از علایم معمول هم در نوجوانان و هم در کودکان می‌باشند.
  • در کودکان و نوجوانان، افسردگی در کنار سایر بیماریها شامل اضطراب و یا اختلال کم توجهی و بیش‌فعالی رخ می‌دهد.
  • کودکان دچار بیماری ممکن‌است در انجام وظایف مدرسه دچار مشکل شوند.

برای بعضی از افراد علایم افسردگی آنقدر شدید است، که فهمیدن آن به سادگی ممکن می‌باشد، اما بعضی دیگر بدون اینکه بدانند، چرا احساس غم و ناراحتی می‌کنند.

دلایل ابتلا به افسردگی

معمولا دلیل ابتلا به افسردگی، ترکیبی از عوامل ژنتیکی، جسمی، محیطی و روانی می‌باشد. بعضی از این عوامل شامل:

  • انتقال دهنده های عصبی. این مواد شیمیایی طبیعی مغزی با حال و حوصله شما ارتباط مستقیم داشته و نقش کلیدی در افسردگی ایفا می‌کند.
  • هورمون‌ها. تغییر در سطح هورمون‌های بدن، می‌تواند عامل ابتلا به افسردگی باشد.
  • عادات ارثی. افسردگی در افرادیکه در خانواده‌شان سابقه افسردگی دارند، شایع‌تر است.
  • حوادث زندگی. حوادثی خاص همچون مرگ یا از دست‌دادن کسانی‌که دوستشان دارید، مشکلات مالی و استرس شدید، می‌تواند باعث ابتلای شما به افسردگی شود.
  • آسیب‌ها و مشکلات کودکی. آسیب‌های و حوادثی شامل، از دست دادن والدین، تجاوز جنسی و … می‌تواند تاثیرات دائمی بر مغز گذاشته و خطر ابتلای به افسردگی را افزایش دهد.

چه کسانی در خطر ابتلا به افسردگی هستند؟

معمولا افراد در سنین نوجوانی و یا بین دهه دوم و سوم زندگی رخ می‌دهد، اما محدودیت برای آن وجود نداشته و افراد در همه سنین دچار ممکن است، دچار افسردگی شوند. تعداد زنان مبتلا به افسردگی معمولا دوبرابر زنان می‌باشد، اما این آمار دقیق نبوده و شاید بخاطر مراجعه بیشتر زنان به پزشک بوجود آمده باشد. افرادیکه هریک از شرایط زیر درباره آنها صدق می‌کند، خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی آنها را تهدید می‌کند:

  • زنان
  • کسانیکه در خانواده‌شان سابقه افسردگی وجود دارد
  • تجربیات آسیب زننده در کودکی
  • افرادیکه دوستانشان افسرده هستند
  • کسانیکه اعضای خانواده و یا کسانیکه دوست داشته‌اند را از دست داده‌اند
  • کسانیکه به تازگی زایمان کرده‌اند (افسردگی پس از زایمان)
  • کسانیکه سابقه افسردگی دارند
  • کسانیکه به بیماریهای خطرناک از قبیل سرطان، دیابت، بیماری‌های قلبی، آلزایمر و یا اچ ای وی/ ایدز
  • کسانیکه عادات شخصیتی و رفتاری خاصی دارند، مثلا افراد بسیار وابسته، بدون عزت نفس، بدبین و …
  • معتادان به الکل و موادمخدر
  • افرادیکه داروهای خاصی از جمله، داروی فشارخون، قرص خواب و یا سایر داروهای خاص

انواع بیماری افسردگی

انواع مختلفی از بیماری افسردگی وجود دارد، که در ادامه فقط آنها را نام می‌بریم:

  • افسردگی اساسی
  • افسردگی مزمن (dysthymia)
  • افسردگی دو قطبی (اختلال دوقطبی)
  • افسردگی فصلی
  • افسردگی روانی
  • افسردگی پس از زایمان
  • اختلال خلقی ناشی از مواد (SIMD)

عوارض بیماری افسردگی

افسردگی یک بیماری جدی و مهم است که می‌تواند باعث اثرات وحشتناکی برروی فرد و خانواده‌ی وی شود. افسردگی درمان نشده، می‌تواند باعث بوجود آمدن مشکلات عاطفی، رفتاری و جسمی‌ شود. این عوارض می‌توانند شامل:

  • اعتیاد به الکل
  • اعتیاد به مواد مخدر
  • اضطراب
  • مشکلات درسی و یا کاری
  • مشکلات خانوادگی
  • منزوی شدن
  • خودکشی
  • آسیب رساندن به بدن، مثلا زخم کردن خود

شیوع بیماری افسردگی

در ایالات متحده آمریکا حدود 14.8 میلیون نفر از بزرگسالان از افسردگی اساسی رنج می‌برند. نرخ خودکشی در بیماری افسردگی نسبت سایر انواع بیماری روانی بالاتر است. متاسفانه بیشتر افرادیکه دچار بیماری افسردگی می‌باشند، بدنبال درمان نمی‌روند. بدون شناسایی و درمان بیماری، افسردگی می‌تواند شدیدتر و سخت‌تر شود.

راههای پیشگیری از ابتلا به افسردگی

هنوز راه قطعی و قابل اتکایی برای پیشگیری از ابتلا به افسردگی وجود ندارد، اما با برداشتن قدم‌هایی همچون کنترل استرس، برقراری روابط اجتماعی و دوستی، ورزش، رژیم غذایی سالم و درمان بموقع و اولیه بیماری از بهترین روشهای پیشگیری از افسردگی شدید و ناتوان‌کننده می‌باشد
  • ارزو محسنی

تاریخچه روانپزشکی و نخستین آسایشگاه های روانی در ایران

جامعه > سلامت - روز جهانی بهداشت روانی، که توسط سازمان ملل متحد حمایت می‌شود، هر سال دهم اکتبر، به منظور بالا بردن آگاهی عمومی در مورد مسایل مربوط به بهداشت روانی در سراسر جهان برگزار می‌شود.

هادی معیری نژاد- چندین سال است که در کشور ما متخصصان علوم روانشناسی نسبت به بروز بیماری های روانی هشدار می دهند اما بسیاری از ما ایرانیان مراجعه به مشاور روانی و روانپزشک را با دیوانگی معادل می دانیم.

البته شاید تاریخ این علم در کشور ما نیز در این طرز تلقی کم تاثیر نباشد.

 

تاریخ روانپزشکی ایران

در ایران تاریخ روانپزشکی قدمتی همچون طب دارد. در قرون وسطی که بیماران روانی را در غرب به بهانهٔ جادوگری یا جن‌زدگی تنبیه یا شکنجه یا غل و زنجیر می‌کردند در ممالک اسلامی بخصوص ایران رفتاری انسانی با آنان در پیش می‌گرفتند و با گیاهان داروئی، عطریات، موسیقی و روشهای مشابه مشاوره، آنان را درمان کرده یا در آسایشگاه‌های خاصی نگهداری می‌کردند. رازی وابن سینا در کتاب هایشان به اختلالهای روانی همچون مالیخولیا، شیدائی (مانیا) و سرسام (دلیریوم) اشاراتی داشته‌اند. آنان برای بیماران خود روان درمانی کرده و اثر هیجان را بر دستگاه قلبی – عروقی شرح داده‌اند.

اما روان پزشکی نوین ایران با تاسیس دانشگاه تهران در سال 1313 آغاز شد. در سال 1316 دپارتمان در دانشکده طب شروع به آموزش دانشجویان کرد. نخستین استادان روانپزشکی عمدتا در فرانسه آموزش دیده بودند و در این بین نام دو استاد دکتر عبدالحسین میرسپاسی و دکتر حسین رضاعی که در واقع پیشگامان علم روان پزشکی نوین در ایران بودنداز همه معروف تر بودند.

پیش از تاسیس بیمارستان روزبه در سال 1325، بیماران روانی در تیمارستان هایی نگهداری می‌شدند که وضع مناسبی نداشتند. اما روانپزشکی نوین ایران با تاسیس بیمارستان روزبه وارد مرحله نوینی شد.

از سال‌ها قبل تا سال 1297 در بیمارستان دولتی (محلی کنونی مرکز پزشکی سینا) چند زیرزمین با درهای آهنی به بیماران روانی اختصاص داشت. در این سال در اثر حادثه‌ای این قسمت از بیمارستان دولتی جدا شد. و به شهربانی واگذار شد.

شهربانی نیز بیماران را به ساختمانی در باغ اکبر آباد انتقال داد و به این ترتیب بیمارستان تهران که مبدا تاریخچه روانپزشکی نوین ایران است به وجود آمد. در این ساختمان 2 طبقه چندین اتاق 2×1 متر که فقط سوراخ‌های کوچکی برای روشنایی و نیازهای ضروری در آنها تعبیه شده بود وجود داشت که 26 بیمار مرد و 16 بیمار زن در آنجا نگهداری شده و توسط 3 نفر پاسبان مراقبت می‌شدند.

در سال 1299 تیمارستان به شهرداری واگذار شد و بودجه‌ای برای پرستار، لباس، نظافت و غیره در نظر گرفته و غل و زنجیر به قفل‌های آهنی تبدیل شد. سردخانه در باغ شمالی ضمیمه تیمارستان شد. و تعداد بیماران به 150 نفر رسید.

از بدو تاسیس تیمارستان تا سال 1319 دکتر لقمان السلطان مسئول بنگاه تیمارستان بود. سال 1316 دکتر رضاعی و سال 1317 دکتر میرسپاسی پس از گرفتن تخصص روانپزشکی به ایران مراجعت و در سمت پزشک بیمارستان دولتی شروع به کار کردند و با سعی و کوشش آنها بین سال‌های 1317 تا 1319 اوضاع بیماران بهتر شد.

کم کم بیمارستان وسعت یافت. تا سال 1338 تیمارستان تهران شامل دو قسمت بود که یکی از آنها واقع در خیابان سینا به نگهداری بیماران حاد و خطرناک و دومی بخش مرکزی در خیابان سی متری به خدمات درمانی برای بیماران آرام تر می‌پرداختند. هر دو قسمت در سال 1338 به محل فعلی آن در امین آباد انتقال یافت. در پایان این سال تعداد بیماران روانی به 1550 نفر افزایش یافت. از سال 1339 تا 1340 این تیمارستان به پاس خدمات محمد زکریای رازی به نام وی نامیده شد. در سال 1347 هم به وزارت بهداری واگذار شد.

در سال 1319 رییس فرانسوی دانشکده پزشکی اولین دپارتمان آموزش روانپزشکی را در تیمارستان تهران بنیان گذاشت. سال 1334 جمعیت حمایت از دیوانگان (که در سال 1335 به جمعیت بهداشت روانی تغییر نام یافت) بنای بیمارستان صد تخت خوابی را در باغ بیمارستان روزبه شروع کرده و آن را نیمه تمام به دانشکده پزشکی اهدا نمود.

در مهر ماه 1338 آموزشگاه پرستاری و بهیاری روانی با همکاری وزارت بهداری و دانشکده پزشکی تاسیس شد و امور پرستاری بیمارستان را زیر نظر گرفت.

در سال‌های 1300، 1302 و 1308 نیز به ترتیب بیمارستان‌های روانی مشهد، همدان و اصفهان و در سال‌های 1312 و 1327 بیمارستان‌های روانپزشکی تبریز و شیراز تاسیس شدند.

بیمارستان خصوصی شامل بیمارستان روانپزشکی میمنت توسط دکتر عبدالحسین میرسپاسی (1317) بیمارستان روانپزشکی چهرازی توسط دکتر سید ابراهیم چهرازی(1318)آسایشگاه دکتر رضاعی توسط دکتر حسین رضاعی(1319) بیمارستان روانپزشکی آزادی توسط دکتر حسین فوده(1364) بیمارستان اعصاب مهرگان(1366) و بیمارستان روانپزشکی ایرانیان(1380) نیز به تدریج وارد فعالیت‌های درمانی شدند. در حال حاضر به غیر از بیمارستان چهرازی بقیه مراکز در حال فعالیت هستند و همچنین بسیاری بیمارستان‌های دولتی و خصوصی بخش روانپزشکی را به فعالیت خود افزوده‌اند.
  • ارزو محسنی