دوستان عزیزم.فایل زیر پرسشنامه استاندارد افسردگی بک به صورت pdf می باشد.با انجام این تست می توانید بفهمید که ایا افسرده هستید یا خیر
جوابی که به دست می اید در 99% موراد درست است
- ۰ نظر
- ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۵۷
دوستان عزیزم.فایل زیر پرسشنامه استاندارد افسردگی بک به صورت pdf می باشد.با انجام این تست می توانید بفهمید که ایا افسرده هستید یا خیر
جوابی که به دست می اید در 99% موراد درست است
*عوامل ژنتیکى |
|
ثابت شده است که در بعضى از اقوام و خانوادهها افسردگى شایعتر بوده ولى وجود یک فرد افسرده در یک خانواده لزوماً دلیل بر وقوع این امر در بقیه اعضاء خانواده نمیباشد.اما هرچه درجه خویشاوندى نزدیکتر باشد، به همان نسبتآسیبپذیرى براى افسردگى بیشتر میشود. |
|
|
|
*عوامل بیولوژیکى |
|
تغییرات زیستى متعددى در مغز افراد روى میدهد. این تغییرات شامل تغییر در ارتباطات عصبى سیستم غدد درونریز و هورمونها، تغییر در سیستم انتقالدهندههاى شیمیایى و تغییر در فعالیتهاى الکتریکى مغز است. |
|
|
|
*عوامل محیطى (روانى – اجتماعی) |
|
فاکتورهاى استرسزاى اجتماعى و روانى بهعنوان ریسک فاکتورهاى بروز افسردگى شناخته میشوند. |
|
|
|
*مصرف داروها |
|
٭ بعضى از داروها مثل داروهایى که در تنظیم فشار خون بالا مصرف میشوند و داروهاى خواب آور باعث بهوجود آمدن افسردگى میشوند. |
|
|
عوامل زیر خطر بازگشت افسردگی را افزایش می دهند:
اگر نخستین افسردگی پیش از بیست سالگی رخ داده باشد و سابقه خانوادگی موجود باشد.
اگرنخستین افسردگی شدید باشد و دیر به درمان اقدام شده باشد.
اگر بیماری روانی دیگری نیز وجود داشته باشد.
اگر فرد نسبت به استرس ها یا دیگر عوامل اجتماعی آسیب پذیرتر باشد.
اگر فرد از افسردگی قبلی کاملاً بهبود نیافته باشد.
اگر افسردگی در اواخر عمر رخ داده باشدافسردگی فصلی چیز عجیبی است.عده ای ممکن است نسبت به نو رخورشید حساس باشند و افزایش نور را نمی توانند تحمل کنند.این افراد حتی در خانه خود نیز شبها حداقل چراغ را روشن می کنند و یا از چراغهایی با نور کم استفاده می کنند.افزایش نور خورشید باعث افسردگی انان می گردد.این افراد در طول تابستان دچار رخوت و سستی هستند.از خانه بیرون نمی روند مگر مجبور باشند. اغلب شب کار هستند...با شروع بهار افسردگیشان شروع شده و با گرم تر شدن هوا کم کم اوج می گیرد در تیرماه به حداکثر خود می رسد و رفته رفته تا شهریور کم می شود.در پاییز و زمستان بسیار سر حال هستند.پر انرژی و پرجنب و جوش.زندگی در مکانهایی که حداکثر زمستان و ماه های کم نور را دارد برای انها مناسب است.ممکن است نیاز به دارو درمانی پیدا کنند.
........................................................................................................................................................................................
عده ای دیگر کاملا برعکس هستند.با شروع شهریور افسردگی انان شروع شده و هرچه به پاییز نزدیک تر می شویم افسردگی بیشتر شده و در زمستان به اوج خود می رسد.انها در تابستان شاد و پر انرژی هستند.معمولا روز کارند.در خانه خود چراغهای زیادی روشن می کنند.مکانهای پر نور را دوست دارند.ودر زمستان.بی حوصله و کند می شوند.تمایل به خروج از خانه ندارند.اکثر اوقات خود را کنار بخاری و در حالت چرت زدن می گذرانند.نور درمانی می تواند به انها کمک کند.
شما در کدام دسته قرار می گیرید؟
دخترک کنار پنجره ایستاده بود.گل رز زیبایی در کنار موهایش خودنمایی می کرد.سرشار از زندگی.بیرون پرندگان در حال اواز خواندن بودند.درختان سرسبز و با شکوفه های زیبا اذین شده بودند.خورشید طلایی می تاپید.ناگهان صدای در بلند شد!تق.تق.تق....دخترک گفت؟کیست؟کسی از پشت در ندا داد،من هستم شاهزاده قلب تو.امده ام تا تورا در اغوش گیرم.
دخترک در را باز کرد.مرد بلند قدی با چهره رنگ پریده داخل شد و به ارامی دخترک را در اغوش گرفت.تن دخترک یخ زد..گل رز کنار مویش پژمرد.ابرها اسمان را پوشاندند.برف شروع به باریدن کرد.برگهای درختان زرد شدند.شکوفه ها از درختان فرو ریختند.اری سرما حاکم شده یود.......
افسردگی یک بیماری روانیست که باعث احساس غم و ناراحتی مداوم و از دستدادن علاقه میشود. اکثر افراد بعضی از مواقع احساس نارحتی، افسردگی و غم مینمایند، احساس افسرده و غمگین بودن واکنشی طبیعی بدن به مشکلات زندگی و از دستدادن چیزها و کسانی که به آنها علاقه داریم، میباشد. اما زمانیکه این احساس غم و اندوه شدید، بیامیدی، بیچارگی و بیارزشی بیشتر از چند روز یا چند هفته طول بکشد، شما دچار بیماری افسردگی شدهاید.
بیماری افسردگی بر طرز فکر، احساس و رفتار شما تاثیر میگذارد. افسردگی میتواند، باعث ابتلای به انواع بیماریهای جسمی و روانی شود. افراد افسرده ممکناست در انجام وظایف روزانه ناتوان بوده و حتی احساس کنند، زندگی ارزش زندگی کردن ندارد. برخلاف تصور افراد افسردگی فقط یک ضعف و ناتوانی نیست و نمیتوان آنرا به سادگی نادیده گرفت، بلکه یک بیماری مزمن مانند دیابت، فشارخون و … است که باید برای درمان آن اقدام کرد. اکثرافراد مبتلا به بیماری افسردگی بعد از مصرف دارو، جلسات مشاوره و یا سایر اشکال درمان، بهبود مییابند.
علایم بیماری افسردگی
برطبق انستیتوی ملی سلامت روانی آمریکا، افرادیکه درچار اختلال افسردگی هستند، علایم و نشانههای یکسانی ندارند. بعضی از علایم معمول و متداول افسردگی شامل:
علایم معمول افسردگی در کودکان و نوجوانان ممکن است کمی با علایم بزرگسالان متفاوت باشد، نشانههای افسردگی در کودکان و نوجوانان میتواند، شامل:
برای بعضی از افراد علایم افسردگی آنقدر شدید است، که فهمیدن آن به سادگی ممکن میباشد، اما بعضی دیگر بدون اینکه بدانند، چرا احساس غم و ناراحتی میکنند.
دلایل ابتلا به افسردگی
معمولا دلیل ابتلا به افسردگی، ترکیبی از عوامل ژنتیکی، جسمی، محیطی و روانی میباشد. بعضی از این عوامل شامل:
چه کسانی در خطر ابتلا به افسردگی هستند؟
معمولا افراد در سنین نوجوانی و یا بین دهه دوم و سوم زندگی رخ میدهد، اما محدودیت برای آن وجود نداشته و افراد در همه سنین دچار ممکن است، دچار افسردگی شوند. تعداد زنان مبتلا به افسردگی معمولا دوبرابر زنان میباشد، اما این آمار دقیق نبوده و شاید بخاطر مراجعه بیشتر زنان به پزشک بوجود آمده باشد. افرادیکه هریک از شرایط زیر درباره آنها صدق میکند، خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی آنها را تهدید میکند:
انواع بیماری افسردگی
انواع مختلفی از بیماری افسردگی وجود دارد، که در ادامه فقط آنها را نام میبریم:
عوارض بیماری افسردگی
افسردگی یک بیماری جدی و مهم است که میتواند باعث اثرات وحشتناکی برروی فرد و خانوادهی وی شود. افسردگی درمان نشده، میتواند باعث بوجود آمدن مشکلات عاطفی، رفتاری و جسمی شود. این عوارض میتوانند شامل:
شیوع بیماری افسردگی
در ایالات متحده آمریکا حدود 14.8 میلیون نفر از بزرگسالان از افسردگی اساسی رنج میبرند. نرخ خودکشی در بیماری افسردگی نسبت سایر انواع بیماری روانی بالاتر است. متاسفانه بیشتر افرادیکه دچار بیماری افسردگی میباشند، بدنبال درمان نمیروند. بدون شناسایی و درمان بیماری، افسردگی میتواند شدیدتر و سختتر شود.
راههای پیشگیری از ابتلا به افسردگی
هادی معیری نژاد- چندین سال است که در کشور ما متخصصان علوم روانشناسی نسبت به بروز بیماری های روانی هشدار می دهند اما بسیاری از ما ایرانیان مراجعه به مشاور روانی و روانپزشک را با دیوانگی معادل می دانیم.
البته شاید تاریخ این علم در کشور ما نیز در این طرز تلقی کم تاثیر نباشد.
تاریخ روانپزشکی ایران
در ایران تاریخ روانپزشکی قدمتی همچون طب دارد. در قرون وسطی که بیماران روانی را در غرب به بهانهٔ جادوگری یا جنزدگی تنبیه یا شکنجه یا غل و زنجیر میکردند در ممالک اسلامی بخصوص ایران رفتاری انسانی با آنان در پیش میگرفتند و با گیاهان داروئی، عطریات، موسیقی و روشهای مشابه مشاوره، آنان را درمان کرده یا در آسایشگاههای خاصی نگهداری میکردند. رازی وابن سینا در کتاب هایشان به اختلالهای روانی همچون مالیخولیا، شیدائی (مانیا) و سرسام (دلیریوم) اشاراتی داشتهاند. آنان برای بیماران خود روان درمانی کرده و اثر هیجان را بر دستگاه قلبی – عروقی شرح دادهاند.
اما روان پزشکی نوین ایران با تاسیس دانشگاه تهران در سال 1313 آغاز شد. در سال 1316 دپارتمان در دانشکده طب شروع به آموزش دانشجویان کرد. نخستین استادان روانپزشکی عمدتا در فرانسه آموزش دیده بودند و در این بین نام دو استاد دکتر عبدالحسین میرسپاسی و دکتر حسین رضاعی که در واقع پیشگامان علم روان پزشکی نوین در ایران بودنداز همه معروف تر بودند.
پیش از تاسیس بیمارستان روزبه در سال 1325، بیماران روانی در تیمارستان هایی نگهداری میشدند که وضع مناسبی نداشتند. اما روانپزشکی نوین ایران با تاسیس بیمارستان روزبه وارد مرحله نوینی شد.
از سالها قبل تا سال 1297 در بیمارستان دولتی (محلی کنونی مرکز پزشکی سینا) چند زیرزمین با درهای آهنی به بیماران روانی اختصاص داشت. در این سال در اثر حادثهای این قسمت از بیمارستان دولتی جدا شد. و به شهربانی واگذار شد.
شهربانی نیز بیماران را به ساختمانی در باغ اکبر آباد انتقال داد و به این ترتیب بیمارستان تهران که مبدا تاریخچه روانپزشکی نوین ایران است به وجود آمد. در این ساختمان 2 طبقه چندین اتاق 2×1 متر که فقط سوراخهای کوچکی برای روشنایی و نیازهای ضروری در آنها تعبیه شده بود وجود داشت که 26 بیمار مرد و 16 بیمار زن در آنجا نگهداری شده و توسط 3 نفر پاسبان مراقبت میشدند.
در سال 1299 تیمارستان به شهرداری واگذار شد و بودجهای برای پرستار، لباس، نظافت و غیره در نظر گرفته و غل و زنجیر به قفلهای آهنی تبدیل شد. سردخانه در باغ شمالی ضمیمه تیمارستان شد. و تعداد بیماران به 150 نفر رسید.
از بدو تاسیس تیمارستان تا سال 1319 دکتر لقمان السلطان مسئول بنگاه تیمارستان بود. سال 1316 دکتر رضاعی و سال 1317 دکتر میرسپاسی پس از گرفتن تخصص روانپزشکی به ایران مراجعت و در سمت پزشک بیمارستان دولتی شروع به کار کردند و با سعی و کوشش آنها بین سالهای 1317 تا 1319 اوضاع بیماران بهتر شد.
کم کم بیمارستان وسعت یافت. تا سال 1338 تیمارستان تهران شامل دو قسمت بود که یکی از آنها واقع در خیابان سینا به نگهداری بیماران حاد و خطرناک و دومی بخش مرکزی در خیابان سی متری به خدمات درمانی برای بیماران آرام تر میپرداختند. هر دو قسمت در سال 1338 به محل فعلی آن در امین آباد انتقال یافت. در پایان این سال تعداد بیماران روانی به 1550 نفر افزایش یافت. از سال 1339 تا 1340 این تیمارستان به پاس خدمات محمد زکریای رازی به نام وی نامیده شد. در سال 1347 هم به وزارت بهداری واگذار شد.
در سال 1319 رییس فرانسوی دانشکده پزشکی اولین دپارتمان آموزش روانپزشکی را در تیمارستان تهران بنیان گذاشت. سال 1334 جمعیت حمایت از دیوانگان (که در سال 1335 به جمعیت بهداشت روانی تغییر نام یافت) بنای بیمارستان صد تخت خوابی را در باغ بیمارستان روزبه شروع کرده و آن را نیمه تمام به دانشکده پزشکی اهدا نمود.
در مهر ماه 1338 آموزشگاه پرستاری و بهیاری روانی با همکاری وزارت بهداری و دانشکده پزشکی تاسیس شد و امور پرستاری بیمارستان را زیر نظر گرفت.
در سالهای 1300، 1302 و 1308 نیز به ترتیب بیمارستانهای روانی مشهد، همدان و اصفهان و در سالهای 1312 و 1327 بیمارستانهای روانپزشکی تبریز و شیراز تاسیس شدند.
بیمارستان خصوصی شامل بیمارستان روانپزشکی میمنت توسط دکتر عبدالحسین میرسپاسی (1317) بیمارستان روانپزشکی چهرازی توسط دکتر سید ابراهیم چهرازی(1318)آسایشگاه دکتر رضاعی توسط دکتر حسین رضاعی(1319) بیمارستان روانپزشکی آزادی توسط دکتر حسین فوده(1364) بیمارستان اعصاب مهرگان(1366) و بیمارستان روانپزشکی ایرانیان(1380) نیز به تدریج وارد فعالیتهای درمانی شدند. در حال حاضر به غیر از بیمارستان چهرازی بقیه مراکز در حال فعالیت هستند و همچنین بسیاری بیمارستانهای دولتی و خصوصی بخش روانپزشکی را به فعالیت خود افزودهاند.